به گزارش مشرق، حمیدرضا شاهنظری طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی دیروز خود، نتیجه عملیات طوفان الاقصی را شکست غیر قابل ترمیم برای رژیم صهیونیستی توصیف کردند. تقریباً نمیتوان کسی را اعم از تحلیلگران و سیاستمداران و حتی مردم عادی پیدا کرد که این شکست را انکار کند ولی این شکست با محوریت شکست در حوزه اطلاعاتی و نظامی، زیربناهایی را مورد خدشه قرار داده که غیرقابل ترمیم است. رژیم صهیونیستی یک رژیم جعلی است که از نداشتن تاریخ منسجم دارای قوام برای شکل دادن به یک ملت رنج میبرد و اصلیترین مسئله این رژیم از ابتدای تأسیس، «مسئله بقا» و دومین مسئله اصلی آن، «مسئله هویت مشترک جمعی» برای ایجاد یک ملت منسجم بوده است.
پاسخ رژیم جعلی صهیونیست به مسئله بقا، تلاش برای قدرتیابی از طریق تقویت توان نظامی و تسلیحاتی، پیروزی سریع در همه میادین، توسعه روابط راهبردی با متحدان قدرتمند و کشورهای بزرگ جهان، اسطورهسازی مبنی بر «شکستناپذیر و همیشه پیروز بودن» این رژیم و نهایتاً «نرمالسازی چهره» این رژیم از طریق «عادیسازی» روابط با کشورهای عربی و اسلامی بوده است. پاسخ این رژیم جنایتکار به مسئله هویت جمعی و ملتسازی نیز تلاش برای اسطورهسازی با استفاده از جعلیات تاریخی و مذهبی همچون «برگزیدگی قوم یهود» و «ارض موعود» بوده است.
رژیم صهیونیستی در مسئله اول یعنی مسئله بقا، طی چند دهه با انجام جنایات گسترده ضدانسانی مانند قتل عام «دیر یاسین»، «کفر قاسم»، «صبرا و شتیلا» و دهها و صدها جنایت علیه بشریت تلاش کرده چهرهای مخوف و شکستناپذیر از خود در اذهان ملل منطقه ایجاد کند و در بعد نظامی با در اختیار گرفتن آخرین تسلیحات پیشرفته و توسعه توانمندی هستهای با کمکدولتهای غربی خود را قدرتمند و شکستناپذیر جلوه دهد. همچنین کمکهای غربیها و امریکاییها در جنگهای گذشته همچون جنگ یوم کیپور و جنگ سیوسه روزه با لبنان برای جلوگیری از شکست این رژیم در همین راستا بوده است. این کمکها و عملکرد ارتش این رژیم تقریباً موفق به تثبیت اسطوره شکستناپذیری این رژیم در اذهان شده بود، زیرا تا به امروز ارتش صهیونیستی به جز شکست در جنگ سیو سه روزه با حزبالله، در هر جنگی که وارد شده پیروز بیرون آمده است. همچنین تلاشهای چند سال اخیر این رژیم برای عادیسازی روابط با برخی دولتهای خائن منطقه، در پی بهبود چهره این رژیم و نرمالسازی آن به عنوان دولتی مشروع در منطقه بود.
رژیم کودککش صهیونیست در مسئله «هویت» به عنوان مسئله دوم، با تبلیغات روی اسطورههای جعلی مبتنی بر تورات تحریف شده، تلاش زیادی کرده با بسط انگاره نژادپرستانه «برگزیدگی قوم یهود» و «ارض موعود»، تشویق به تجمع یهودیان جهان در سرزمینهای اشغالی برای تشکیل یک هویت واحد جمعی تحت عنوان ملت اسرائیل کند.
با این حال، از سال ۲۰۰۰ میلادی و با فرار رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان، بنیانهای این رژیم جعلی به لرزه درآمده و روند پایان آن آغاز شده است و در ادامه این روند امروز با عملیات طوفان الاقصی شکستی آنچنان بزرگ و خفتبار نصیب این رژیم شد که دیگر قابل ترمیم نیست. این غیرقابل ترمیم بودن ناظر به ضرباتی جبرانناپذیر به اسطورههای این رژیم جعلی است.
اول اینکه با عملیات بینقص مبارزان فلسطینی به عنوان ضعیفترین حلقه محور مقاومت و ضربات مهلک وارد شده بر پیکره رژیم صهیونیستی، اسطوره «شکستناپذیری» این رژیم و دست برتر آن در حوزههای اطلاعاتی و نظامی کاملاً و برای همیشه از بین رفت. با این عملیات قدرتمندانه، این اسطوره دروغین هم در اذهان مردم و سیاستمداران منطقه و جهان و هم در اذهان اشغالگران برای همیشه دود شد و به هوا رفت و دیگر قابل بازگشت نیست.
دوم اینکه با عملیات طوفان الاقصی، مسئله نرمالسازی وضعیت و چهره رژیم که از طریق سیاست «عادیسازی» به دنبال آن بودند به تاریخ پیوست. این عملیات آغاز دورهای درخشان از پیروزی را نوید داده و آنچنان انرژی بالایی را به ملتهای منطقه برای تحقق جهان بدون صهیونیسم تزریق کرد که کل مسئله عادیسازی را به حاشیه برده و به یک طنز سیاسی تبدیل کرد.
سوم اینکه با روشن شدن قدرت محور مقاومت و ضعف رژیم کودککش، تردیدهای جدی در اذهان اشغالگران و کسانی به وجود آمده که با وعدههای دروغین و با باور به اسطورههایی جعلی به سرزمینهای اشغالی آمدهاند. موج مهاجرت معکوس و تضعیف پروژه ملتسازی با هویت جعلی، کمترین آثار این عملیات است که قابل بازگشت به عقب نیست. مهمترین سؤالی که این روزها و روزهای آتی برای بسیاری از اشغالگران و نیز کسانی که برای مهاجرت به سرزمینهای اشغالی مورد تشویق و تبلیغ قرار میگرفتند مطرح خواهد شد این است که چگونه ما قوم برگزیده هستیم که در جنگی نابرابر به این شدت و با این ذلت شکست میخوریم و خدای ما با طرف مقابل است و چگونه این سرزمین ارض وعده داده شده به ما است که این گونه در آن خوار و خفیف میشویم؟!
عملیات طوفان الاقصی شکستی غیرقابل ترمیم برای رژیم صهیونیستی بود که سست بودن امنیت فیزیکی و هستیشناختی این رژیم را نشان داد. این عملیات ناکارآمدی گنبد آهنین و تانک مرکاوا را در برابر اراده مقاومت عیان کرد و نشان داد که در یک میدان واقعی، ارتش این رژیم، نه تنها قدرتمندترین ارتش منطقه، چهارمین ارتش دنیا و ارتشی شکستناپذیر نیست، بلکه در یک نبرد واقعی با محور مقاومت، فروپاشی اسرائیل قطعی بوده و به سرعت رخ خواهد داد. همچنین نشان داد که «سرزمین موعود» و «قوم برگزیده» انگارههایی وهمآلود هستند. مبارزان فلسطینی با شجاعت خود نشان دادند که رژیم صهیونیستی به عنوان بزرگترین پادگان نظامی غرب در منطقه، بر پایه اسطورههایی تاریخی و روانی بسیار سست و وهمآلود استوار است که به سرعت قابل محو شدن هستند، در عوض «پایان صهیونیسم» و «محو شدن اسرائیل از صفحه روزگار» حقایق و وعدههایی صادق هستند که نشانههای تحقق آن، امروز بیشتر از هر زمانی نمایان شده است. طوفان الاقصی تاریخ را ورق زد و نزدیکی تحقق وعده «جاءالحق و ذهق الباطل» و حاکمیت مستضعفین بر زمین را نشان داد.